مولانا جلال الدین محمد بلخی (Rumi) تنها شاعر ایرانی که سه اسم عام را به اسم خاصی برای خود تبدیل کرد با توسل به حضرت حق (خدای تعالی) توانست در اقطار عالم رخنه کند، و قلبهای مردم دنیا را فتح کند. اول کتاب مولانا با داستانهای پیامبر زنده عیسی مسیح شروع میشود و با بیان 12 سبط از نصاری ادامه میدهد. مولانا میخواهد بیان ادیان مختلف را استفاده کند، چراکه اصول همه حقیقت یکی است.
در این داستان مولانا با بهرهگیری از اینکه شناخت جقیقت پس از شناخت خود اتفاق میافتد، داستانی از خرگوشی میگوید که برای جلوگیری از سرزنش چارهای میاندیشد که دو دشمنش را به رقابت با هم بکشاند.
داستان شناخت حقیقت نیاز به رمزیابی دارد و به جز انسان حقیقتجوی عاشق، یعنی کسی مثل حسامالدین چلپی به سادگی به آن نخواهد رسید:
طالب این سر اگر علامهایست / نک حسامالدین که سامینامهایست
...
صورت از بی صورتی آمد برون / باز شد انا الیه راجعون
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست / مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
...
کی ببینی سرخ و سبز و فور را / تا نبینی پیش از آن سه نور را
زندگی بدون نهنگ ممکن نیست (کانال پارچینا: @parchina): enahang.ir