مرورگر شما قادر به پشتیبانی از ویدیو نیست

مثنوی معنوی مولانا - کرامات آن درویش که در کشتی متهمش کردند

3765 بازدید
۳ سال پیش

دفتر دوم مثنوی معنوی از #مولانا جلال الدین محمد بلخی- بخش 101 در روزگاران قدیم درویشی در کشتی بود. کيسه زر يکی از افراد کشتی گم می‌شود. با جستجو و پیدا نکردن آن درویش را متهم می‌کنند: ياوه شد هميان زر او خفته بود/ جمله را جستند و او را هم نبود کين فقير خفته را جوييم هم/کرد بيدارش ز غم صاحب درم که درين کشتي حرمدان گمشده ست/جمله را جستيم نتواني تو رست دلق بيرون کن برهنه شو ز دلق/تا ز تو فارغ شود اوهام خلق گفت يارب بر غلامت اين خسان/ تهمتي کردند فرمان در رسان با گفتن اینها دل درویش به درد می‌آید و در پی درخواست او از خدا صدهزاران ماهی هر یک دری در دهان به بالای آب می‌آیند. درویش درها را جلوی کشتی‌نشینان می‌اندازه و خود به آسمان می‌رود. داستان عارفان قدرتمند بسیاری مانند ابراهیم ادهم در اشعار مولوی معرفی شده اند و این داستان نه چندان بلند یکی از جذابترین آنهاست. داستان ماهی ها و مروارید های گران بها که به اشاره عارف حاضر می شوند. دانلود سایر ویدئوهای شرح مثنوی معنوی: کانال #پارچینا (@parchina) ***زندگی بدون نهنگ ممکن نیست: enahang.ir***