نمی خواستم خورشيد و ازت بگيرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گريه باشه بی صبری باشه
آرزوم بوده که آسمون تو شبها
واسه تو يه سقف پر ستاره باشه
روی تاقچه ماه برات مثل يه آينه
کهکشون ها هم برات گهواره باشه
نازنين من اگه تاريکم غمی نیست
تو به فرداها به روشنی بينديش
همه پنجره ها ارزونی تو
به جهانی خوب و ديدنی بينديش
نمی خواستم خورشيدو ازت بگيرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خوستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گريه باشه بی صبری باشه
دخترم دلخوشی بابا هميشه
به گل افشونی لبخند تو بوده
خودش آشنای پاييزه و اما
واسه دلخوشی تو از بهار سروده
نازنين من اگه تاريکم غمی نيست
تو به فرداها به روشنی بينديش
همه پنجره ها ارزونی تو
به جهانی خوب و ديدنی بينديش