مرورگر شما قادر به پشتیبانی از ویدیو نیست

رپ بانوی گیلانی

3144 بازدید
۷ سال پیش

<br /> ترجمه شعر گیلکی<br /> <br /> ای مردم فریاد بزنید و حقتان را بگیرید ، دیگران را با خودتان همراه کنید ، در هر خانه ای پیری و جوانی هست ، مشت مردانه ای هست ، چرا به فرزندت زور میگی ، چرا از غصه خودتو به درو دیوار میزنی ، با تو هستم گیله مرد ، درمان این درد در توان یک دست نیست ، با یک دست نمیشود چادری افراشت ، یادت هست همسرت حامله بود گریه میکرد ، گریه از کدام گرسنگی بود گریه برای کدام کودک بود ، همسرت میگفت کاش منهم مرد بودم ، همراه مردها کار میکردم بر مناره کهنه بانگ میزدم و مردم را بیدار میکردم ، نوید روزی خوب را میدادم ، چرا باید یکی سیر باشد و دیگری گرسنه ، چرا باید برای لقمه نانی خون و دل خورد ، یادت هست پسرت در روز برفی با چه وضعی به مدرسه رفت ، با کفش پاره و شلوار وصله زده و پیراهنی کهنه ، ما نمی خواهیم که یک تنه قیام کنی ، با هم فکر میکنیم و همدل و همپا میشویم و حقمان را میگیریم ، همشهری به جان بچه هات بپاخیز تو که یکروز خوش را در همه عمرت ندیدی.اقا مرده م من از بس تو تهران حرف من حالیشون نشد