داستان این انیمیشن از جایی آغاز می شود که یک دختر کوچولوی بامزه و بسیار بازیگوش به نام ماشا وارد جنگل شده و با یک کلبه عجیب مواجه می شود. ماشا با کنجکاوی بسیار زیاد وارد کلبه شده و به بررسی آن می پردازد. این کلبه در واقع متعلق به یک خرس قهوه ای غول پیکر به نام میشا است که به تنهایی در آنجا مشغول به زندگی است و به سکوت و تنهایی خود علاقه بسیار زیادی دارد. آقا خرسه پس از ورود به کلبه خود با ماشا مواجه شده و از این موضوع شگفت زده می شود زیرا تا به حال هیچ انسانی به این قسمت از جنگل وارد نشده و دست نخورده باقی مانده است. میشا در ابتدا سعی می کند با ترساندن ماشا او را از کلبه خود بیرون کند اما دختر کوچولوی بازیگوش به هیچ عنوان از او نمی ترسد! کشمکش های ماشا و میشا ادامه دار می شود و هیچ کدام حاضر نیست در مقابل دیگری تسلیم شود اما بالاخره آقا خرسه تسلیم شده و به ماشا اجازه می دهد در کلبه او بازی کند. به مرور زمان رابطه ای صمیمی میان این دو شخصیت شکل می گیرد و آقا خرسه تصمیم می گیرد که همیشه و در همه حال از این دختر کوچولو مراقبت کند. ماشا و میشا در قسمت های مختلف این انیمیشن با ماجراهای بامزه و بسیار خنده داری مواجه می شوند و لحظاتی شاد و سرگرم کننده را برای کوچولوها خلق می کنند.