

سریال تپه بادخیز قسمت ۱۸۰ با زیرنویس فارسی
داستان سریال تپه بادخیز: سریال ترکی «تپه بادخیز» یا (Rüzgarlı Tepe) اثری درام و عاشقانه است که داستان زندگی زینب، دختری از خانوادهای ثروتمند، را روایت میکند که در مسیر زندگیاش با حلیل، مردی با گذشتهای تاریک و انگیزهای برای انتقام، آشنا میشود. این دو، با وجود تفاوتهای اجتماعی و رازهای پنهانی گذشته، وارد رابطهای پر از فراز و نشیب، عشق، خیانت و فداکاری میشوند. سریال تپه بادخیز قسمت 181 را از اینجا ببینید: https://jabeh.com/v/1nX9Xh سریال تپه بادخیز چه روزهایی پخش میشود؟ این سریال که با نام نسیم تپه هم شناخته میشود، از اول ژانویه ۲۰۲۴ از کانال ۷ ترکیه روی آنتن رفت و هر شنبه و یکشنبه پخش میشود. بازیگران Rüzgarlı Tepe: در نقشهای اصلی سریال، گوکبرک ییلدریم در نقش حلیل و جمرا آردا در نقش زینب هنرنمایی میکنند و کارگردانی آن بر عهده عمر بایکول و بولنت دوغان است. «تپه بادخیز» تاکنون با بیش از 200 قسمت در دو فصل، توانسته جایگاه ویژهای در میان مخاطبان ایرانی و همچنین طرفداران بینالمللی سریالهای ترکی به دست آورد و به یکی از محبوبترین تولیدات روز تلویزیون ترکیه تبدیل شود. داستان عمیق، بازیهای قوی و پخش منظم، از عوامل موفقیت این مجموعه هستند. خلاصه نسیم تپه: داستان با زینب آغاز میشود، دختر ثروتمندترین خانواده در شهر، یعنی اصلانلی، که همه او را به خاطر زیرکی، محجوببودن و دل پاکش دوست دارند و از نظر رفتار، الگوی تمام دختران شهر است. اما زینب طاقت دیدن رنجهای خانوادهاش را ندارد و بدون پدر یا برادری که به آنها تکیه کند، بار زیادی بر دوشش افتاده است. در مقابل خلیل را داریم، پسری پر از اندیشهی انتقام که از روزی که اتهام دزدی به پدرش زدند، زندگی کل خانوادهاش از این رو به آن رو شد. همین ماجرا و اینکه خلیل زیر دست والدینش بزرگ نشده، از او مردی سنگدل ساخته است که عادت دارد خودش با دستان خودش قضایا را راست و ریست کند. حالا خلیل میخواهد از مسبب فروپاشی خانوادهاش انتقام بگیرد. از بچگی هر موقع از دلیل همهی بدبختیها و دشمن خونی خانواده صحبت شده، انگشت اتهام را به سمت اصلانها گرفتهاند. پس خلیل هم هدف خود را بر این میگذارد که این خانواده را نابود کند؛ غافل از اینکه دختر این خانواده همان زینبی است که قرار است در نگاه اول عاشق او شود. اولین مواجههی خلیل و زینب زمانی اتفاق میافتد که زینب تصادف کرده و خلیل برای کمک به او میشتابد؛ اما وقتی زینب را به خانهاش میرساند میفهمد که با چه خانوادهای طرف است. فردای اولین آشنایی و در مراسم نامزدی بزرگترین دختر خانوادهی اصلانلی، خلیل، که اندیشهی انتقام در او غلیان کرده، با زمینهچینیها و با بیرحمی تمام، زینب و خانوادهی او را از ویلایشان بیرون میاندازد.