

استاد قرائتی، با اجتناب از ظاهرسازی یا دنبال کردن ترندهای زودگذر، توانست آموزههای دینی را به گونهای بیان کند که نهتنها برای مخاطب جذاب باشد، بلکه در عمق جان او بنشیند. این نوع حضور رسانهای، برخلاف بسیاری از تلاشهای معاصر، بر پایگاههای اصیل انسانی و معنوی استوار است اما نکتهای که در اینجا باید به آن پرداخت، این است که تجربه افرادی چون قرائتی، حجتی برای بینیاز بودن دین از ابزارهای مدرن نیست، بلکه نشاندهنده این است که ابزارها باید در خدمت پیام باشند، نه بالعکس. فضای مجازی، به عنوان یکی از واقعیتهای انکارناپذیر زندگی امروز، میتواند بهعنوان بستری برای انتقال آموزههای دینی مورد استفاده قرار گیرد اما مشروط بر آنکه این استفاده با حفظ شأن و اصالت همراه باشد. روحانیونی که وارد این فضا میشوند، باید از الگوی قرائتی درس بگیرند: وفاداری به اصول، اجتناب از سطحیگرایی و تمرکز بر جوهره پیام. قرائتی در مقام یک رسانه، توانست پلی میان سنت و مدرنیته بزند. او با زبانی که هم برای نسل گذشته و هم برای جوانان قابل فهم بود، آموزههای دینی را به زبان زندگی روزمره ترجمه کرد. این ترجمه، نهتنها محتوای دین را تقلیل نداد،